نویسنده: محمد دشتی




 

 

اصول بحث:

1- اثبات اصالت روح
2- اثبات نیازمندی های انسان
3- ضرورت تفریحات و شادی ها

1- اثبات اصالت روح

پیش از پیشرفت علوم و بخصوص علم روانشناسی و اکتشافات و تجربیات شگفت پیرامون روح و روان آدمی، بسیاری باور نداشتند که روح آدمی، به گونه ای مستقل وجود دارد،
و قابل کشف و شناسائی است،
و تنها به جسم و تن انسان ها نظر دوخته و نیازها و نیازمندی های انسان را با دیدگاه مادّی ارزیابی می کردند.
و باور نمی کردند که روح آدمی چونان جسم او، بیمار می شود،
زنگار می گیرد،
افسرده می شود،
و می تواند نقش تعیین کننده ای در سرنوشت انسان داشته باشد.
بسیاری باور نمی کردند که:
روح انسان اصالت دارد،
استقلال دارد،
و حالات گوناگون آن در تن آدمی تأثیر فراوان دارد.
نه روح و روان را باور داشتند،
و نه بیماری های روانی را می شناختند،
و نه راه های درمان روح را می پذیرفتند.
برخی دیگر گرچه در وجود روح تردید نمی کردند اما آن را بازتاب جسم، آثار طبیعی خون، و یکی از حالات تن آدمی به حساب می آوردند.
در صورتی که در تعالیم پیامبران الهی و رسول گرامی اسلام، و از منظر و نگاه امام علی علیه السلام تن آدمی مستقل و جدای از روح و روح انسان نیز دارای اصالت بوده و جدای از تن وجود مستقل دارد.
گرچه در یکدیگر تأثیر می گذارند،
و از هم تأثیر پذیرند،
امّا هر کدام دارای اصالت و استقلال می باشند،
این حقیقت چهارده قرن قبل در نهج البلاغه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بخوبی مطرح شده است،
که امام علی علیه السلام فرمود:
مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ، وَ صَفَحَاتِ وَجْهِهِ
***
«کسی چیزی را در دل پنهان نکند جز آن که در لغزشهای زبان، و رنگ رخسار، آشکار خواهد شد.»(1)
***
* پس روح آدمی به گونه ای مستقل وجود دارد.
* دچار انواع بیماری ها می شود.
* و شناخت بیماری های روانی و درمان آن یکی از ضرورت های زندگی انسان است.
* و نمی شود روح و حالات آن را در زندگی انسان نادیده گرفت.
قرن ها گذشت؛
و علم روانشناسی و روانکاوی (پسی کانالیز) و رونق گرفت.
و روانشناسی در تمام اقسام و جوانب زندگی انسان حضور پیدا کرد.
و کشفیّات و تجربیّات انسان ها در مراکز پژوهشی به بار نشست،
دانشمندان جهان آرام، آرام، به اُفُق نورانی علوم و معارف اسلامی و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه نزدیک شدند و باور کرده اند که:
روح بگونه ای مستقل وجود دارد.
و دارای نیازها و نیازمندی هاست.
و دارای امراض و آفت هاست.
و چونان تن آدمی باید درمان شود،
و از آفات و موانع رشد کناره گیرد،
و باور کردند که:

ای برادر تو همه اندیشه ای *** مابقی تو استخوان و ریشه ای

امام علی علیه علیه السلام در خطبه ی 24/1 نهج البلاغه ابتدا از آفرینش تن آدمی سخن گفت که:
ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَسَهْلِهَا، وَعَذْبِهَا وَسَبَخِهَا، تُرْبَةً سَنَّهَا بالمَاءِ حَتَّی خَلَصَتْ، وَلاَطَهَا بِالبَلَّةِ حَتَّی لَزَبَتْ، فَجَبَلَ مِنْها صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ، وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ: أَجْمَدَهَا حَتَّی اسْتَمْسَکَتْ، وَأَصْلَدَهَا حَتَّی صَلْصَلَتْ، لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ، وَأجَلٍ مَعْلُومٍ،
***
«سپس خداوند بزرگ، خاکی از قسمت های گوناگون زمین، از قسمت های سخت و نرم، شور و شیرین، گِرد آورد، آب بر آن افزود تا گِلی خالص و آماده شد، و با افزودن رطوبت، چسبناک گردید، که از آن، اندامی شایسته، و عضوهایی جدا و به یکدیگر پیوسته آفرید.
آن را خشکانید تا محکم شد، خشکاندن را ادامه داد تا سخت شد، و تا زمانی معیّن، و سرانجامی مشخّص، اندام انسان کامل گردید.»(2)
***
و سپس آفرینش روح، و چگونگی ورود آن به تن آدمی را با بیانی شیوا و نورانی توضیح می دهد که:
ثُمَّ نَفَخَ فِیها مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْساناً ذَا أَذْهَانٍ یُجیلُهَا، وَفِکَرٍ یَتَصَرَّفُ بِهَا، وَ جَوَارِحَ یَخْتَدِمُهَا، وَ أَدَوَاتٍ یُقَلِّبُهَا، وَ مَعْرِفَةٍ یَفْرُقُ بِهَا بَیْنَ الْحَقِّ وَالْبَاطِلِ، والأَذْوَاقِ والْمَشَامِّ، وَالْأَلْوَانِ وَالْأَجْنَاسِ، مَعْجُوناً بطِینَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ، وَالْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ، وَالْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِیَةِ، والْأَخْلاطِ المُتَبَایِنَةِ، مِنَ الْحَرِّ والْبَرْدِ، وَالْبَلَّةِ وَالْجُمُودِ،
***
«آنگاه از روحی که آفرید در آن دمید تا به صورت انسانی زنده درآمد، دارای نیروی اندیشه، که وی را به تلاش اندازد، و دارای افکاری که در دیگر موجودات، تصرّف نماید.
به انسان اعضاء و جوارحی بخشید، که در خدمت او باشند، و ابزاری عطا فرمود، که آنها را در زندگی بکار گیرد، قدرت تشخیص به او داد تا حق و باطل را بشناسد، و حواس چشایی، و بویایی، و وسیله ی تشخیص رنگها، و اجناس مختلف را در اختیار او قرار داد.
انسان را مخلوطی از رنگ های گوناگون، و چیزهایی همانند و سازگار، و نیروهای متضاد، و مزاج های گوناگون، گرمی، سردی، تری، و خشکی، قرار داد.»(3)
***

2- اثبات نیازمندی های انسان

پس از اثبات اصالت روح، دیدگاه علمی، معنوی انسان گسترش لازمی پیدا کرده به جهان اسرارآمیز روح و روان آشنا شده و توانسته است نسبت به مسائل روانی خود کنکاش بیشتری داشته باشد،
و در ارزیابی های حساب شده ی خود مباحثی را به نقد و بررسی گذاشته است که:
روح آدمی چونان جسم او دارای نیازها و نیازمندی هاست.
اگر جسم انسان دچار تشنگی و گرسنگی می باشد،
و نیاز به انواع و اقسام غذاها دارد،
و انواع پروتئین ها را باید به تن آدمی رساند تا سوخت و ساز (متابولیسم) بدن تحقّق یابد، و عوامل رشد و حیات تقویت شده تداوم یابد.
و نیاز به انواع داروها دارد،
تا خود را از آفات و میکروب ها و ویرس های خطرناک نجات دهد.
روح آدمی نیز دارای نیازمندی های فراوانی است.
اگر غرائز حیوانی مانند:
خشم، شهوت، لذّت، درست تأمین نگردند، و تعدیل نشوند.
اگر به تمایلات نفسانی توجّه نگردد.
و با لذّت های روا و بایسته، روح انسان تأمین نشود.
و در تفریحات سالم، و شادی های روح افزا، نیازهای روانی برطرف نشود،
روح دچار افسردگی می شود.
آفت زده می گردد،
و با طراوت و شادابی به حیات خود ادامه نمی دهد.
بنابراین از نگاه امیرالمؤمنین علیه السلام هم باید نیازها و نیازمندی های روح و روان را تأمین کرد.
و هم بیماری های روانی را باید درمان نمود.
هم ابزار و وسائل رشد و تقویت و تقویت روح را باید با تفریحات سالم فراهم کرد،
و هم موانع و آفات رشد روح و روان را باید ریشه کن نمود که آن حضرت فرمود:
إِنَّ هذِهِ القُلُوبَ تَمَلُّ کَما تَمَلُّ الاَبدانُ، فَابتَغُوا لَها طَرائِفَ الحِکمَةِ.
***
«این دل ها همانند تن ها خسته می شوند، برای نشاط آن به سخنان تازه حکیمانه روی بیاورید.»(4)
***
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در برّرسی زندگی انسان های پاک و پرهیزکاران نیز لذّت های حلال، و تفریحات سالم را مطرح می فرماید.
که در نامه ی 4/27 به محمّد بن ابی بکر می نویسد:
وَاعْلَمُوا عِبَادَ اللهِ، أَنَّ الْمُتَّقِینَ ذَهَبُوا بِعَاجِلِ الدُّنْیَا وَآجِلِ الْآخِرَةِ، فَشَارَکُوا أَهْلَ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ، وَلَمْ یُشَارِکُو أَهْلُ الدُّنْیَا فِی آخِرَتِهِمْ؛ سَکَنُوا الدُّنْیَا بَأَفْضَلِ مَا سُکِنَتْ، وَأَکَلُوهَا بِأَفْضَلِ مَا أُکِلَتْ، فَحَظُوا مِنَ الدُّنْیَا بِمَا حَظِیَ بِهِ الْمُتْرَفُونَ، وَأَخَذُوا مِنْهَا مَا أَخَذَهُ الْجَبَابِرَةُ الْمُتَکَبِّرُونَ.
ثُمَّ انْقَلَبُوا عَنْهَا بِالزَّادِ الْمُبَلِّغِ، وَالْمَتْجَرِ الرَّابِحِ، أَصَابُوا لَذَّةَ زُهْدِ الدُّنْیَا فِی دُنْیَاهُمْ، وَتَیَقَّنُوا أَنَّهُمْ جِیرَانُ اللهِ غَداً فِی آخِرَتِهِمْ.
لاَ تُرَدُّ لَهُمْ دَعْوَةٌ، وَلاَ یَنْقُصُ لَهُمْ نَصِیبٌ مِنْ لَذَّةٍ.
***
«آگاه باشید، ای بندگان خدا، پرهیزکاران از دنیای زودگذر به سلامت گذشتند و آخرت جاودانه را گرفتند، با مردم دنیا در دنیاشان شریک گشتند، امّا مردم دنیا در آخرت آنها شرکت نکردند، پرهیزکاران در بهترین خانه های دنیا سکونت کردند، و بهترین خوراک های دنیا را خوردند، و همان لذّتهایی را چشیدند که دنیاداران چشیده بودند، و از دنیا بهره گرفتند آنگونه که سرکشان و متکبّران دنیا بهره مند بودند.
سپس از این جهان با زاد و توشه ی فراوان، و تجارتی پُرسود، به سوی آخرت شتافتند، لذّت پارسایی در ترک حرام دنیا را چشیدند، و یقین داشتند در روز قیامت از همسایگان خدایند، جایگاهی که هرچه درخواست کنند، داده می شود، و هرگونه لذّتی در اختیارشان قرار دارد.»(5)
***
و در دعا کردن به پیامبراسلام صلی الله علیه و اله و سلم از خداوند بزرگ می خواهد تا انواع لّذت های بهشتی را برای او فراهم آورد که در خطبه ی 7/72 نهج البلاغه فرمود:
اللَّهُمَّ افْسَحْ لَهُ مَفْسَحاً فِی ظِلِّکَ، وَاجْزِهِ مُضَاعَفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ.
اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَی بِنَاءِ الْبَانِینَ بِنَاءَهُ، وَأَکْرِمْ لَدَیْکَ مَنْزِلَتَهُ، وَأَتْمِمْ لَهُ نُورَهُ، وَاجْزِهِ مِنَ ابْتِعَاثِکَ لَهُ مَقبُولَ الشَّهَادَةِ، مَرْضِیَّ الْمَقالَةِ، ذا مَنْطِقٍ عَدْلٍ، وخُطْبَةٍ فَصْلٍ.
اللَّهُمَّ اجْمَعْ بَیْنَنَا وَبَیْنَهُ فِی بَرْدِ الْعَیشِ، وَقَرَارِ النِّعْمَةِ، وَمُنَی الشَّهَوَاتِ، وَأَهْوَاءِ اللَّذَّاتِ. وَرَخَاءِ الدَّعَةِ وَمُنْتَهَی الْطُّمَأْنِینَةِ، وَتُحَفِ الْکَرَامَةِ
***
«پروردگارا! برای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در سایه ی لطف خود جای با وسعتی بگشای، و از فضل و کرمت پاداش او را فراوان گردان.
خداوندا! کاخ آیین او را از هر بنایی برتر، و مقام او را در پیشگاه خود گرامی دار، نورش را کامل گردان، و پاداش رسالت او را پذیرش گواهی و شفاعت و قبول گفتار او قرار ده، زیرا که دارای منطقی عادلانه، و راه جدا کننده حق از باطل بود. بار خدایا! بین ما و پیغمبرت در نعمت های جاویدان، و زندگانی خوش، و آرزوهای برآورده، و خواسته های به انجام رسیده، در کمال آرامش، و در نهایت اطمینان، همراه با مواهب و هدایای با ارزش، جمع گردان!»(6)
***
و در راستای همین هدف ارزشمند و پاسخ دادن به نیازمندی های روح آدمی، رهنمود داد که:
* اگر مؤمنی را شاد کنید.
* اگر یتیمی را بخندانید.
* اگر لبخند بر لب انسان غم زده ای بکارید.
* اگر حُزن و اندوه از دلِ گرفتاری برطرف کنید.
به پاداش والای الهی خواهید رسید.
و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در برخورد با یتیمان تلاش می کرد تا آنها را بخنداند که «خنده» یکی از نیازهای روحی انسان است.
امام علی علیه السلام سعی می کرد، فقرا و محرومین را شاد کند که «شادی» یکی دیگر از نیازهای روانی است.
و تلاش می کرد تا با پرداخت تا با پرداخت قرض وامداری،
خریدن خانه برای بی خانه دربدری،
فراهم کردن غذا برای گرسنه ای،
گُلِ شادی و لبخند را بر لبان آنها بکارد که خشنودی خدای خویش را آرزو داشت.
و اینها همه در راستای تحقّق برطرف کردن نیازمندی های روح انسان های نیازمند است.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام با سخنانی حساب شده یاران را می خنداند،
یتیمان را با شیوه های گوناگون به خنده و شادی وامیداشت،
و خود خنده رو، لبخند بر لب، متواضع و فروتن بود.
بنابراین پس از اثبات روح،
و نیازمندی های روانی انسان،
رفع نیازها، و درمان بیماری های روانی، یکی از ضرورت های زندگی است.

3- ضرورت تفریحات و شادی ها

با اثبات اصالت روح وروان،
و حالات گوناگون آن،
و شناخت انواع بیماری های روانی،
و کشف شیوه های درمان،
همه ی متفکّران به این نتیجه رسیده اند که تفریحات سالم، و شادی ها برای تقویت روح آدمی یک ضرورت است.
* خندیدن و خنداندن
* شادی کردن و شادی آفریدن
* دلشاد و مسرور بودن
* بشّاش و خنده رو بودن
* لبخند بر لب داشتن
همه ی اینها به عنوان یک «ضرورت» در زندگی انسان نقش تعیین کننده دارد.
در اینجا دو طرز تفکر مطرح است.
گروهی اعتقاد دارند که شادی و شادمانی مطلق است، با هر وسیله ای، با هر ابزار و شیوه ای، می توان به شادی و شادمانی دست یافت.
و هر کاری مجاز است.
هر نوع ترانه و رقصی رواست
هرگونه گفتن و خندیدن درست است.
از این رو به انواع مسکرات، انواع مواد اعتیادآور، انواع رقص و آوازها، انواع قصّه ها و قصّه پردازی ها روی می آورند،
و به انواع آفات روانی دچار می گردند، و به جای رفع نیازهای روانی، دچار انواع بیماری های روانی می شوند،
و آنگاه در تداوم لذّت جوئی های بی حد و مرز به قتل و آدمی کشی، به فساد و فحشا، به ابتذال و مسخ ارزش ها و خودکشی و خودآزاری و دیگر آزاری مبتلا می شوند،
که بسیاری از بزهکاری ها و جرائم به شادی های بی حدّ و مرز باز می گردد،
مردم را مسخره می کنند تا بخندند.
آبروی دیگران را می برند تا شادی کنند.
دیگران را زجر و شکنجه می دهند تا خود شاد باشند.
و گروهی دیگر شادی و تفریحات را قانونمند می دانند، و در مرز حلال و «بایدها» تفسیر می کنند،
هر نوع شادی و تفریحی را مجاز نمی شمارند،
و در یک کلمه، «تفریحات سالم» را باور دارند.
تا مرز حرمت و آبروی دیگران محفوظ بماند.
تا شادی و خنده و تفریحات ما به دیگران صدمه ای، ضربه ای، وارد نسازد.
خنده و شادی و لذّت ها خوب است امّا نه با آزار و اذیّت دیگران.
شادمانی خوب است نه با زیرپا گذاشتن قوانین و مقرّرات اجتماعی و الهی،
چنانگه اگر آزادی قانونمند نباشد، هدفدار نباشد می تواند جامعه را به هرج و مرج بکشاند،
شادی ها و تفریحات نیز اینگونه اند.
باید ارزیابی کرد که کدام نوع شادی ضرورت دارد؟
کدام تفریح سالم و کدام ناسالم است؟
کدام خنده روا و کدام نارواست؟
کدام لذّت صحیح و کدامین دروغین است؟
امام علی علیه السلام تلاش داشت تا یتیمان را بخنداند،
بسیاری، نیازها و نیازمندی های یتیمان را از دیدگاه امور مادّی می نگرند،
که باید دارای مسکن و همسر و لباس و تغذیه مناسب شوند،
امّا امام علی علیه السلام به همان اندازه ای که به احتیاجات مادّی و جسمی یتیمان فکر می کرد، به رفع نیازها و کمبودهای روانی آنها نیز می اندیشید،
که دچار عقده های روانی، یا کمبودهای عاطفی نگردند.
در رابطه با یتیمان، تنها غذا را برای آنها نمی برد، بلکه با دست خود غذا در دهانشان می گذارد تا شیرینی گرفتنِ غذا از دست پدر را بچشند.
یتیمان را دور خود جمع می کرد،
و با انواع بازی ها، و صدای تقلیدی گوسفند آنها را می خنداند.
وقتی یتیمان را به منزل می آورد، و می خواست به آنها عسل بخوراند، انگشتان خود را می شست، و با انگشتان خود عسل در دهان یتیمان می گذارد که دو نوع شیرینی را بچشند:
شیرینی عسل
و شیرینی از دست پدر گرفتن
گرچه افراد ناآگاه به امام علی علیه السلام اعتراض می کردند، که این کارها در شأن شما نیست.
امّا امام علی علیه السلام به نکات ظریفی توجه داشت که امروز در علم روانشناسی، و روانشناسی کودک، و روانشناسی تربیتی، بسیار مورد توجّه است.
روانشناسان می گویند:
علل بزهکاری فرزندانی که پدر یا مادر را از دست دادند کمبود «عاطفه» است.
امام علی علیه السلام آنقدر به یتیمان توجّه داشت، و با آنها مهربانی می کرد که دیگران می گفتند:
لوددتُ اِنّی کُنتُ یتیماً
***
(ای کاش من هم یک یتیم بودم)(7)
***
پس باید شادی ها و تفریحات را چونان آزادی قانونمند کرد، و در مرزهای احکام الهی قرار داد.
امام علی علیه السلام در حکمت 257 سفارش می کند که:
سعی کنید تا دل ها را شادمان سازید، شادی ها را به خانه ها ببرید که فرمود:
یَا کُمَیْلُ مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ، وَ یُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِمٌ، فَوَالَّذِی وَسِعَ سَمْعُهُ الْأَصْوَاتَ، مَا مِنْ أَحَدٍ أَوْدَعَ قَلْباً سُرُوراً، إِلَّا وَ خَلَقَ اللَّهُ لَهُ مِنْ ذَلِکَ السُّرُورِ لُطْفاً.
فَإِذَا نَزَلَتْ بِهِ نَائِبَةٌ جَرَى إِلَیْهَا کَالْمَاءِ فِی انْحِدَارِهِ، حَتَّى یَطْرُدَهَا عَنْهُ کَمَا تُطْرَدُ غَرِیبَةُ الْإِبِلِ.
«ای کمیل! خانواده ات را فرمان ده که روزها در به دست آوردن بزرگواری، و شب ها در رفع نیاز خفتگان بکوشند، سوگند به خدایی که تمام صداها را می شنود، هر کس دلی را شاد کند، خداوند از آن شادی لطفی برای او قرار دهد که به هنگام مصیبت چون آب زلالی بر او باریدن گرفته و تلخی مصیبت را بزداید چنانکه شتر غریبه را از چراگاه دور سازند.»(8)
***
آنگاه به اعتدال و میانه روی در شادی ها اشاره کرده نسبت به خنده های
انسان پرهیزکار در خطبه ی 26/193 می فرماید:
وَاِن ضَحِکَ لَم یَعلُ صَوتُهُ
«اگر می خندد، صدای او به خنده بلند نمی شود»
***
یعنی خنده هایی با صداهای بلند ناپسند است که قهقهه، به عربده تبدیل شود.
حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خنده و شادی را در حیوانات نیز مطرح می فرماید که، از نظر روانشناسی حیوانی، مهمّ و یک ضرورت می باشد.
در شرحِ حالِ طاووس در خطبه ی 15/164 شادی و سرور و خنده ی طاووس را مطرح می فرماید که:
یَمْشِی مَشْیَ الْمَرِحِ الْمُخْتَالِ، وَیَتَصَفَّحُ ذَنَبَهُ وَجَنَاحَهُ، فَیُقَهْقِهُ ضَاحِکاً لِجَمَالِ سِرْبَالِهِ، وَأَصَابِیغِ وِشَاحِهِ؛ فَإذَا رَمَی بِبَصَرِهِ إِلَی قَوَائِمِهِ زَقَا مُعْوِلاً بِصَوْتٍ یَکَادُ یُبِینُ عَنِ اسْتِغَاثَتِهٍ، وَیَشْهَدُ بِصَادِقِ تَوَجُّعِهِ، لِأَنَّ قَوَائِمَهُ حُمْشٌ کَقَوَائِمِ الدِّیَکَةِ الْخِلاَسِیَّةِ. وَقَدْ نَجَمَتْ مِنْ ظُنْبُوبِ سَاقِهِ صِیصِیَةٌ خَفِیَّةٌ،
***
«طاووس، چون به خود بالنده مغرور راه می رود، دم و بال های زیبایش را برانداز می کند، پس با توجّه به زیبایی جامه و رنگ های گوناگون پروبالش قهقهه سر می دهد، امّا چون نگاهش به پاهای او می افتد، بانگی برآورد که گویا گریان است، فریاد می زند گویا که دادخواه است، و گواه صادق دردی است که در درون دارد، زیرا پاهای طاووس چونان ساق خروس دورگه ی (هندی و پارسی) باریک و زشت و در یک سو ساق پایش ناخنی مخفی روییده است.»(9)
***
بنابراین اصل «تفریحات سالم» و «شادمانی» برای روح آدمی یک ضرورت است.
مهم این است که در فرهنگ کاربردی امّت اسلامی درست تفسیر شود،
و جایگاه ارزشی خود را بازیابد.

پی نوشت :

1- حکمت 26 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
2- خطبه ی 24/1 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
(1)- عیون المواعظ و الحکم ص 350 ح 5951: واسطی(متوفای 600 هـ)
(2)- بحارالانوار ج74 ص 300 و 423: مجلسی (متوفای 1110هـ)
(3)- ربیع الابرار ج1 ص 97 و ص 312 و ج2 ص 297: زمخشری معتزلی (متوفای 538هـ)
(4)- منهاج البراعة، ج1 ص 22: قطب راوندی (متوفای 573هـ)
(5)- تحف العقول ص 67: ابن شعبة حرانی (متوفای 380 هـ)
3- خطبه ی 24/1 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف (مدارک گذشته)
4- حکمت 197 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
(1)- عقد الفرید ج6 ص 279: ابن عبد ربه مالکی (متوفای 328 هـ)
(2)- اصول کافی ج1 ص 48 ح1: کلینی (متوفای 328 هـ)
(3)- دستور معالم الحکم ص 23: قاضی قضاعی (متوفای 454 هـ)
(4)- ربیع الابرار ج1 ص 23 ب1: زمخشری معتزلی (متوفای 538 هـ)
(5)- نهایة الارب ج8 ص 181: نویری شافعی (متوفای 732 هـ)
(6)- روضة الواعظین ص 414: ابن فتّال نیشابوری (متوفای 508 هـ)
5- نامه ی 4/27 نهج البلاغه معجم الفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
(1)- کتاب الغارات ج 1 و 230 و 223 و 235 و 249: ابن هلال ثقفی (متوفای 283هـ)
(2)- تحف العقول ص 176 و 177: ابن شعبه حرانی (متوفای 380هـ)
(3)- کتاب مجالس ص 260 م 31 ح 3: شیخ مفید (متوفای 413 هـ)
(4)- کتاب أمالی ص 24- 25 م اول ح 31/31: شیخ طوسی (متوفای 460 هـ)
(5)- بشارة المصطفی ص 44: طبری شافعی (متوفای 553 هـ)
6- خطبه ی 7/71 نهج البلاغه معجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
(1)- غریب الحدیث ج1 ص 373 ح 37: ابن قتیبة(متوفای 276 هـ)
(2)- الغارات ج1 ص 159: ابن هلال ثقفی (متوفای 283هـ)
(3)- بحارالانوار ج74 ص 299 ح 5 ب 14: مجلسی (متوفای 1110 هـ)
(4)- ذیل الامالی ص 173 النوادر: ابوعلی قالی (متوفای 356 هـ)
7- بحارالانوار، ج41، ص 49.
8- حکمت 257 نهج البلاغه مهجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
(1)- غررالحکم ص 314/ ج3 ص 311: آمدی (متوفای 588 هـ)
(2)- کتاب مستطرف ج 1، ص 114: ابشیهی(متوفای 580 هـ)
(3)- ربیع الابرار، ج3، ص 194 ح 140 ب43: زمخشری معتزلی (متوفای 538 هـ)
(4)- منهاج البراعة ج3 ص 347: ابن راوندی (متوفای 573 هـ)
9- خطبه ی 15/164 نهج البلاغه مهجم المفهرس مؤلّف، که برخی از اسناد آن به این شرح است:
(1)- ربیع الابرار ج1: زمخشری معتزلی (متوفای 538 هـ)
(2)- کتاب النهایة ج1 ص 27 و ج3 ص 304: ابن أثیر شافعی (متوفای 606 هـ)
(3)- کتاب النهایة ج2 ص 140 و ج4 ص 191: ابن أثیر شافعی (متوفای 606هـ)
(4)- منهاج البراعة ج2 ص 133: ابن راوندی (متوفای 573 هـ)
(5)- شرح نهج البلاغه ج9 ص 266: ابن ابی الحدید معتزلی (متوفای 656 هـ)
(6)- مجمع الامثال ج2 ص 12: میدانی (متوفای 518هـ)

منبع مقاله :
دشتی، محمد، (1379)، امام علی(ع) و تفریحات سالم(الگوهای رفتاری 15)، قم: انتشارات امیرالمؤمنین علیه السلام، چاپ سوم